در نهايت، در می يابيم كه تمام مردم، از جمله خود مـا، بـه لحـاظ عاطفی تا حدودی بيمار هستيم و اغلب دچار اشتباه ميشويم. سپس به تحمل واقعی نزديک ميشويم و معنای عشق واقعی برای دوستان خـود را در می يابيم.
(دوازده گام و دوازده سنت)
با خود فكر ميكردم همه مردم به لحاظ عاطفی تـا حـدودى بيمـار هستند. مگر ما با بقيه چه تفاوتی داريم؟ چه كسى در ميان ما به لحـاظ معنوی كامل است؟ چه كسى در ميان ما از نظر جسمی كامل است پس چگونه يكى از ما ميتواند از نظر عاطفی كامل باشد؟ بنابراين، آيا وظيفه ما چیزی جز كنار آمدن و رفتار با يكديگر به گونه ای است كـه دوسـت داريم در شرايط يكسان با ما داشته باشند؟ اين معنـاى واقعی عـشق است.