بدون فروتنى، هيچ الكلى نمی تواند هشیاری خود را بـرای هميـشه حفظ كند. بدون آن، الكلی ها نمی توانند زندگی هدفمندی را دنبال كنند يا در مواجه با سختی ها از ايمـان بـراى مواجـه بـا شـرايط اضـطرارى استفاده كنند.
(دوازده گام و دوازده سنت)
چرا از كلمه "فروتنی" طفره می روم؟ من در برابر ديگـران خـود را كوچک نمی كنم بلكه اين تواضع را نسبت به خدایی كـه مـى شناسـم نشان مى دهم. تواضع به معنای "احترام تـوام بـا اطاعـت" اسـت وآدم متواضع خود را مركز جهان نمى داند. زمانی كه از الكل استفاده می كردم، آكنده از غرور و خود محوری بودم . احساس مى كردم تمام جهـان حـول محور من مى گردد و عنان سرنوشت در دستان من قرار داشت . فروتنـى وابستگی من به خدا برای غلبه بر موانع و رفع عيوب را افزايش ميدهد و به رشد معنوی من كمک می كند. برای افزايش مهـارت بايـد مـشكلات دشوارتری را حل كنم و در هنگام مواجه با موانع و سختی هـاى زنـدگى بايد ياد بگيرم كه چگونه با كمک خدا بر آنها غلبه كنم . ارتباط روزانه بـا خدا نشانه فروتنی من است. اين ارتباط به مـن يـادآورى مـى كنـد كـه موجودی با قدرت برتر به من در حل مـشكلات كمـک خواهـد كـرد در صورتی كه تصور خدا بودن خود را كنار بگذارم.