هنگامی كه با كمك خدا به استقبال تقدير خود می رويم، آنگاه در می يابيم كه توانايی زندگی مسالمت آميز با ديگران را داريم و می توانيم به كسانی كه هنوز از همان ترس رنج می برند، كمك كنيم. ما درمی يابيم كه رهايی از ترس مهم تر از رهايی از خواسته هاست.
دوازده گام و دوازده سنت
در دوران اعتياد به الكل، ارزش های مادی هميشه بر زندگی من حاكم بود . فكر می كردم دارايی های شخصی مرا خوشحال خواهد كرد، ولی حتی پس از به دست آوردن آنها احساس ورشكستگی می كردم . وقتی برای اولين بار به برنامه الكلی های گمنام پيوستم، با مسير جديدی در زندگی آشنا شدم . در نتيجه اعتماد به ديگران، به تدريج به وجود قدرتی برتر از خودم ايمان آوردم . ايمان مرا از بند خود آزاد می كرد . زمانی كه موهبت روحانی را جايگزين دستاوردهای مادی كردم، كنترل زندگی خود را بر عهده گرفتم، پس از آن تصميم گرفتم تا تجربه خود را با ساير الكلی ها در ميان بگذارم.